پرسش :

دختری هستم ۲۰ ساله و محجبه. که پدری دارم با عقاید نسبتا متفاوت با خودم کاملا مخالفه از اینکه شهدا وطلبه های مشاور دینی و... رو الگوی خودم قرار بدم و همچنین سرزنشم میکنه که بعضی از شهدا محب من هستن ......


پاسخ :
جای بسی خوشنودی است که شما به عنوان یک جوان امروزی اینگونه با شور و اشتیاق نسبت به آرمان‌های شهداء و شرکت در مراسم مذهبی پایبند هستید و قصد دارید با استفاده از این ذخائر عظیم معنوی که باعث افتخار و مباهات کشور ما هستند، خود را به قافله آنان پیوند دهید. قطعا هیئات مذهبی، گلزار شهداء و قبور امامزادگان در کشور ما ریسمانی امن هستند که همه می‌توانیم با چنگ زدن به آن‌ها خود را از گرداب نجات دهیم.

رگه‌هایی از صفت شخصیتی آرمان‌گرایی در شما به وضوح دیده می‌شود. آرمان‌گرایی باعث می‌شود در مسیری که طی می‌کنید مبتلا به زیاده‌روی شوید. آرمان‌گرایی افراطی سبب می‌شود تا خطاهایی در نوع تفکر، استدلال‌ها و اسنادهای شما به وجود آمده و در دراز مدت باعث آزردگی شما و اطرافیان‌تان گردد. توجه داشته باشید که به صورت کلی افراط و تفریط در هر امری نادرست است. البته بروز چنین وضعیتی اختصاص به شما ندارد و افراد زیادی درگیر چنین مسائلی هستند.

کاش می‌توانستیم به این مساله از زاویه دید پدرتان نیز نگاه کنیم. طبعا ایشان نیز نگران شماست و برای این اقدامات دلایلی ارائه می‌کنند. شاید دلایلی که از قول پدرتان نقل کردید ظاهر کار باشند. برای بررسی دقیق‌تر بایستی ریشه‌های چنین دلایلی از سوی ایشان مشخص شوند. احتمال دارد ایشان به دلیل برخی زیاده‌روی‌های شما دچار حساسیت نسبت به این مسائل شده باشند؛ یا شاید مسائل دیگری مد نظرشان باشد که ما از آن بی‌خبریم. با توجه به متن سوال این احتمال که ایشان نسبت به برخی زیاده‌روی‌های شما حساس شده باشند قوی‌تر می‌شود.

ادامه رفتارهای پنهانی به صلاح نیست. این رفتارها می‌توانند در دراز مدت شما را از پدر و فضای خانه دور کنند یا اینکه حساسیت پدر را نسبت به شما بیشتر نمایند.

برخی خطاها در استدلال شما به وضوح در متن سوال مشاهده می‌شوند. در جایی گفتید: «رفتن به گلزار شهدا وهیئت به من ارامش میده وخیلی کمتر دچار گناه میشم». شما به گونه‌ای صحبت می‌کنید گویا اگر به این اماکن مشرف نشوید، دائما در حال گناه خواهید بود. این استدلال همراه با اغراق است. آیا هیچ راه دیگری برای ترک گناه وجود ندارد؟ آیا شرایط زندگی شما آنقدر ناجور است که به راحتی امکان گناه در آن مهیا است؟ اصلا تعریف شما از گناه چیست؟ در جایی دیگر بیان کردید: «وقتی که نمیرم احساس میکنم خیلی شیطون بهم نزدیک میشه و شهدا رو فراموش میکنم وراهشونو گم میکنم». مگر قدم گذاشتن در مسیر شهداء فقط با حضور در مزار آن‌ها صورت می‌گیرد؟ خوب است به سرنوشت افرادی توجه نمایید که در زمان امامان معصوم علیهم السلام زندگی کرده و هر روز شاهد و ناظر امام زمان خود بودند، با اینحال دچار لغزش و انحراف شدند.

هر چند قرار گرفتن در اماکن مذهبی، زیارت گلزار شهدا، زیارت قبور امامزادگان و شرکت در هیئات مذهبی اعمالی شایسته بوده و هدایت انسان را تسهیل می‌کنند، اما انسان موجودی مختار آفریده شده است. حتی می‌توان در بدترین شرایط، بهترین بود. برعکس آن نیز صادق است. افرادی هستند که در بهترین شرایط، تبدیل به بدترین و گناهکارترین افراد می‌شوند. آنچه اهمیت دارد این است که شما با قوه اختیار از پس وسوسه‌ها برآیید، حتی اگر در بدترین شرایط زندگی کنید. خداوند متعال نیز از هر کسی به اندازه و قدر توان و امکاناتش توقع طاعت دارد.

ادامه راه شهداء، توجه به آرمان‌ها و خواسته‌های آنان وظیفه فرد فرد ما است. اما جلب رضایت پدر و پنهان‌کاری نکردن نیز از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند.

توصیه ما این است که مدتی موارد حساسیت‌زا را کم کنید. چیزهایی که سبب ناراحتی و شکایت پدر می‌شوند را بروز ندهید. بر وظایف دینی روزانه خود مانند نماز و ... استوار باشید. به راه‌های دیگری که باعث خشنودی خداوند و پیروی راه شهداء منجر می‌شوند فکر کرده و آن‌ها را یادداشت نمایید. سعی کنید راهی میانه را پیش بگیرید که رضایت پدرتان را هم در بر داشته باشد.

منبع: www.soalcity.ir